این طبیبان بدن دانش ورند


بر سقام تو ز تو واقف ترند

تا ز قاروره همی بینند حال


که ندانی تو از آن رو اعتلال

هم ز نبض و هم ز رنگ و هم ز دم


بو برند از تو بهر گونه سقم

پس طبیبان الهی در جهان


چون ندانند از تو بی گفت دهان

هم ز نبضت هم ز چشمت هم ز رنگ


صد سقم بینند در تو بی درنگ

این طبیبان نوآموزند خود


که بدین آیاتشان حاجت بود

کاملان از دور نامت بشنوند


تا به قعر باد و بودت در دوند

بلک پیش از زادن تو سالها


دیده باشندت ترا با حالها